جدول جو
جدول جو

معنی قاسم حریری - جستجوی لغت در جدول جو

قاسم حریری
(سِ)
ابن علی بن محمد بن عثمان حریری. از طائفه حرامی و از مردم بصره و از علماء بزرگ ادب بوده است. سمعانی گوید: وی سرآمد همگنان خود بشمار میرفت و در فن ادب و فصاحت کسی به پای او نمیرسید. از ابوتمام محمد بن حسن بن موسی مقری و ابوالقاسم بن موصل قضیانی نحوی و جز ایشان روایت کند و فرزندش ابوالقاسم عبدالله بن قاسم در بغداد و ابوالرستمی در سمرقند و ابوالقاسم هبه الله بن خلیل قزوینی و احمد میدانی و جماعتی جز ایشان از او روایت کرده اند و صاحب بغیه او را با عنوان امام ابومحمد حریری توصیف کرده و گوید: وی در حدود سال 446 هجری قمری تولد و در 516 وفات یافت. تألیفاتی دارد که همه بر وسعت اطلاعات و دقت نظر و حدت ذهن وی گواه است. از اوست: 1- مقامات، که کتابی است مشهور واز توصیف بی نیاز است. 2- دره الغواص فی اغلاط الخواص. 3- ملحه الاعراب و شرحها المستطاب و آن ارجوزه ای است در نحو بسبک الفیه ابن مالک و مطلع آن این است:
اقول من بعد افتتاح القول
بحمد ذی الطول شدید الحول.
4- الرسائل الانشائیه. 5- دیوان اشعار و جز اینها، اصل ملحه و شرح آن در مصر و پاریس و غیره چاپ شده است. مقامات بارها در ایران و جز ایران چاپ شده و جمع کثیری به سه زبان عربی، فارسی و ترکی شروح و حواشی بر آن نوشته اند و به اکثر زبانهای اروپائی ترجمه شده است. از اشعار حریری است:
خذ یا بنی بما اقول و لا تزغ
ماعشت عنه تعش و انت سلیم
لاتغترر ببنی الزمان ولا تقل
عند الشدائد لی اخ و ندیم
جربتهم فاذا المعاقر عاقر
و الاّل آل والحمیم حمیم.
در کتاب تحفه الملکیه مسطور است که حریری در مدت 50 سال از تحریر مقامات فارغ شد و بعد از اتمام چهل مقام را به بغداد آورده به علماء نمود و تحسین یافت. خلیفه امر انشاء را به وی تفویض کرد و چون فرمود که مکتوبی نویسد قاسم دست در محاسن خود زده در فکر افتاد و اصلاً نتوانست که کلمه ای در قلم آورد. ابن خشاب گفت او مرد این مقام نیست. در خانه خود میتواند که قصه ای ترتیب کرده بنویسد و بعضی گفتند که مقامات را حریری تحریر ننموده و او از بغداد به بصره رفته ده مقام را که ظاهر نساخته بود ارسال فرمود. مدت عمرش 70سال بود. مارگلیوث گوید شولتنز و ریسکه در قرن 18 نمونه هائی از مقامات حریری را به زبان لاتینی ترجمه کردند و آن کتاب نیز به بسیاری از لغات امروز اروپائی ترجمه شده است. مانند ترجمه روکرت آلمانی و ترجمه چمری و اشتنگاس انگلیسی. رجوع به الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 12 و وفیات الاعیان ج 1 ص 419 و مفتاح السعاده ج 1 ص 179 و السبکی ج 4 ص 295و خزانه البغدادی ج 3 ص 117 و معاهد التنصیص ج 3 ص 272 و آداب اللغه ج 3 ص 38 و مرآت الزمان ج 8 ص 109 و نزهه الجلیس ص 202 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 319 و روضات چ 2 ص 503 و ریحانه الادب ج 1 ص 321 و حریری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ مِ حَ)
از عارفان است. بشرحافی به زیارت وی میرفت روزی بیمار شد. بشرحافی به عیادت او آمد، دید که خشتی زیر سر نهاده و یک پاره بوریای کهنه در زیر پهلو انداخته. چون بیرون آمد همسایگان وی گفتند سی سال است که همسایه ماست و هرگز از ما حاجتی نخواسته است. (نفحات الانس چ 1336 ص 49)
لغت نامه دهخدا